یاحق
نمی دانم چه سری است کمیل که تمام می شود دل دیوانه بدجور هوای امام زمانش را میکند طوریکه خاطر خواهی زمین وزمان هم به چشم می آید همین است که برای امثال من که روزهای هفته را با غفلت میگذرانند خواندن دعای کمیل در شبهای جمعه از نان شب هم واجبتر می شود بگذریم ازاینکه شده شب جمعه ای نان شب خورده و کمیل نخوانده به رختخواب رفته باشم آن هم بگذارید به حساب غفلت که اگر یک روز جناب ازراییل نخواهد جان مرا بگیرد ناغافل بر بادم میدهد...
آه که ای خدا! به کی باید شکایت ببریم به کی بگیم که چرا اینقدر بی وفا شدیم تا به کی دست خالی...مگه نمیگن آقامون غریبه!؟مگه یادمون رفته درددلهای علی رو با چاه کوفه که جیگر آدم رو به آتیش میکشه!؟نه! به خداوندی خدا نه!
هنوز شب کویر را زخاطر نبرده ام آنجا که سخن از ناله های آن امام راستین به میان می آید...
و براستی چه فاجعه ای است آن لحظه که یک مردمی گرید!... چه فاجعه ای!
یاد بگیریم که اشکامون رو خرج مظلومیت آقامون بکنیم از خود حضرت نقل کردند که تلاوت قرآن ظهورشون رو نزدیک میکنه حرف حضرت رو زمین نیندازیم شده حتی یه آیه...اینقدر نسبت به همدیگه بدبین نباشیم به خداوندی خدا قسم! همدلی ما ظهور حضرتش رو نزدیکتر میکنه...
یادم باشد امام من پدر حقیقی و اصل و ریشه ی من است یادم بماند که هیچکس به اندازه ی او مرا دوست نمیداردیادم می ماند که اگر باورکردم او هر لحظه و هر کجا با من است و دست محبت پدرانه اش بالای سرم دیگر آن وقت ادب پدروفرزندی حکم میکند همیشه به یادش باشم،همیشه منتظرش بمانم و او را نه فقط به خاطر خویش،تنها به خاطر وجود مهربان و نازنین خودش دوست داشته باشم.
امیر بی قرینه کی می آیی
سحرخیز مدینه کی می آیی
عزیزم مادرت چشم انتظاره
شفای زخم سینه کی می آیی
گل زهرا فدای رنگ و بویت
به قربان پر شال عزایت
الهی من نباشم تا ببینم
که می لرزه ز گریه شانه هایت
دعایم کن دعایم هر کجایی
مگر ازآه تو گردم خدایی
گنه من کردم استغفار از توست
من از تو غافلم تو یاد مایی
بیا یابن الحسن دردم دوا کن
مرا با دیدنت حاجت روا کن
مرسی اومدی
سلام جناب ذوقال...میبینم که همشهری هم هستیم....منم اصفهانیم...با این تفاوت که دو سه ماهیه اومدم تهران...ولی خودمونیم هیچ جا اصفهان نمیشه...بیا اونورا....یا علی
سلام
ممنون از اومدنت
دعا میکنم فردا روز موعود باشه
یا مهدی ادرکنی
یا حق!
کاش صاحبمان برسد.دلم تنگ است!
ممنونم که سر می زنی!
نه کمیل را میشناسم ... نه انتظار جمعهات را ... نه بوی غربت سامرا را میشناسم ... نه فاجعه گریه مرد را ...
ولی شب کویر را چرا !
تنهایی و حرف را چرا !
بگذار دعای من، نه به زبان آشنای تو، به زبان دلم باشد ...
بگذار غربت خودساختهام، فرو ریزد تا زبان دلم باز شود ...
تو!
اهل دعایی؟!
اگر هستی، برای تا ریکیام دعا کن ...
کسی گفت: دعا برای دیگران، برایتان سفارش شده است ...
یاحق
بابا یه نمه یوواشتر.دلم هری ریخت وقتی پیغامت رو خوندم.فکرکردی با کی طرفی درویش.یاعلی
به نام خدا...سلام!...این جمعه هم گذشت و زیارت روی ماهش شامل حالمان نشد!!...ای یوسف زهرا(س)!بیا و ارزوی منتظران گوشه نشینت را بر اورده کن...امیدوارم دیدار روی مهدی(عج)شامل حال عاشقان بشه...به ما هم سر بزنید...التماس دعا.....یا علی
ما زنده از انیم که ارام نگیریم***موجیم که اسودگی ما عدم ماست.یا مهدی
بسم رب الشهدا// با سلام خدمت شما سرور گرام //ضمن تشکر از اینکه به وبلاگ دوکوهه تشریف آوردید باز هم منتظر حضور پر رنگ تر شما در وبلاگ دوکوهه هستم// امیدوارم خداما را در راه و رسالتی که انتخاب نمودیم موفق کند // التماس دعا و یا علی
سلام اوووووووووووووو پس من چی بگم؟
من تو رو لینکیدم تو هم پلیییییییییییز!
سلام.
مرسی که به من سر زدید..پا ینده باشید.
بابا ای ول چرا من اینجا رو زودتر ندیده بودم؟!
اگه فقط یه دل خوش برای یه هفته لازم باشه؛ خوندن کمیل شب جمعه است. واقعا عشقه.تک تک جملههاش هوش از سر میبره. هر وقت کمیل خوندی یاد ما هم بکن. التماس دعا شدیدا