برایت از حبله رود گل خاردار خشک آورده بودم شکل خشخاش.همراه ِ برداشت دوم پست می کردم اما آدرس نداشتم گفتم زنگ می زنم همدیگر رامی بینیم یادم رفته بود شماره ت را یادداشت کنم کم حافظه شدم یادم رفت پرسیدم؟ سلام خوبی؟ امشب چند شنبه بود؟ بی خیال من نمیشی رفیق؟
قرار گذاشتم دیگه حرف نزنم ...توبه کردم....برا همینم نمیگم....بهه...تا همین جاشم کلی گفتم.....
حرف زدنت قند در دل آدم آب می کند سید حسین آقا. تو را به هر کی می پرستی دعا کن دلم آروم بگیره.من آدمی نیستم که درجا بزنم یا خودمو محدود به چهارچوبهای روزمرگی کنم ولی تو دعا کن.دعا کن این نیز بگذرد. . .
شاید اگر بنا به بی خیالی بود خیلی پیشتر از این همه آرام گرفته بودیم رفیق ! خیلـــــــــــــی پیشتر از اینها ...... ! از خالی ها رنج بردن درد مشترکیست .. اینکه آنقدری که باید نیست .. شاید هم آنقدری که باید نمی بینیم یا چشممان نمی کشد یا حالا هرچیزی اما این رنج از خالی ها .. از نیست ها .. از تمام پرستشها که ناقص می مانند .. توی ماشین نشسته بودم فکر می کردم که ۲۰ ساله شده ام و هیچ کدام از هیجان های سنین ۱۷ تا ۲۰ را نداشته ام .. احساس کردم که .. بگذریم .. دیگر نیا سیلویا .. دیگر هیچوقت نیا مگر آنکه ماندن را انقدر تمرین کرده باشی که بیش از این زخم نخورم !
قرار گذاشتم دیگه حرف نزنم ...توبه کردم....برا همینم نمیگم....بهه...تا همین جاشم کلی گفتم.....
حرف زدنت قند در دل آدم آب می کند سید حسین آقا. تو را به هر کی می پرستی دعا کن دلم آروم بگیره.من آدمی نیستم که درجا بزنم یا خودمو محدود به چهارچوبهای روزمرگی کنم ولی تو دعا کن.دعا کن این نیز بگذرد. . .
امروز جمعه هفتم مرداد . . .
سفری دشخوار و پیچ اند پیچ
از دهلیز های خم اندر خم
از پی هیج!
شاید اگر بنا به بی خیالی بود خیلی پیشتر از این همه آرام گرفته بودیم رفیق ! خیلـــــــــــــی پیشتر از اینها ...... ! از خالی ها رنج بردن درد مشترکیست .. اینکه آنقدری که باید نیست .. شاید هم آنقدری که باید نمی بینیم یا چشممان نمی کشد یا حالا هرچیزی اما این رنج از خالی ها .. از نیست ها .. از تمام پرستشها که ناقص می مانند .. توی ماشین نشسته بودم فکر می کردم که ۲۰ ساله شده ام و هیچ کدام از هیجان های سنین ۱۷ تا ۲۰ را نداشته ام .. احساس کردم که .. بگذریم .. دیگر نیا سیلویا .. دیگر هیچوقت نیا مگر آنکه ماندن را انقدر تمرین کرده باشی که بیش از این زخم نخورم !
سلام رفیق. بعد اینهمه مدت دلم خیلی برات تنگ شده. آنقدر گذشته که میترسم تو خودت نباشی. هستی؟؟ در ضمن..هر چند شنبه که دلت بخواهد.
Hi :D