مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است

هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

بیا که توبه ز لعل نگار و خنده ی جام

تصوریست که عقلش نمی کند تصدیق

به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام

ببین که تا به چه حدم همی کند تحمیق

نظرات 2 + ارسال نظر
نرگس چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 04:55 ب.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

تغییراتی دادی به اینجا !!! خونه تکونی بعد از عیده دیگه.... خوبه که همدمت حافظه... سفارش ما رو هم به این رفیق شفیقت بکن که وقتی گهگاهی میرم سراعش تحویلم بگیره !! دی:

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:25 ب.ظ

من مست و تو دیوانه مارا که برد خانه
صد بار تورا گفتم کم خور دوسه پیمانه


بی نهایت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد