برای کلاشینکف ام خشاب خریدم حالا خوب کشتار می کنم می ماند همین دونوع پیتزایی که سفارش دادیم.. پیشرفت قابل ملاحظه ای بود تک تر تک تر تک تر نصیحت های امروز حول سه محور می گشت اثبات به دیگران اثبات به خود و لحظه آه پدر مقدس آه پسرم حمید.........

 

 آره زیاد،همه اش ..

 

در خاطراتم دست می‌برم
کاری می‌کنم
که از اول
باشی
از روزی که عشق را شناختم
،
در آن زمان که روح دردمند ولگردم
بستری می جوید
بالینی می خواهد
تا شاید دمی بیاساید

عباس معروفی

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:12 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

اقا چه عجب...چشممان به جمال شما و وبلاگتون روشن شد داشتم نا امید میشدم دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد