عجب صبری خدا دارد!
داشته ام فکر می کنم این اخلاق عالم گیر من بالاخره یک روز کار دستم می دهد. علیحضرت غالبا یا با همه مشکل دارند یا با همه خوبند.اما به نظرم کم کم دارم وجه تمایزبین دو نفرآدمیزاد را پیدا می کنم.انگار که داشته باشم کم آورده باشم.خب باید قبول کرد خیلی سخت است همه را به یک چشم دیدن و هیچ گونه تبعیضی قائل نشدن.پیشترها بهتر بود.البته الان هم اگر بخواهم تمام دوستانم را دریک جا جمع کنم غیر ممکن خواهد بود.
حکما این هم از ملزومات شهری شدن است.به خدا آن وقت که ما در داهات بودیم از این خبرها نبود. آنجا من گاهی حتی راه خانه مان را هم گم می کردم.
تو بیا
قول میدم خوش بذگره
از کجا معلوم نخندیم
شایدم یه کم خندیدیم
مامان بزرگ من هم به بگذره می گه بذگره
تو دور شدی یا من؟...بمان رفیق
تو دور شدی یا من؟...بمان رفیق
ز هشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو، دیوانگی هم عالمی دارد