نظرات 3 + ارسال نظر
یه بدهکار شنبه 20 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:28 ق.ظ http://bedehkary.blogsky.com

آقا سلام.ببخشید مزاحم شدم ذغال واسه کباب نبود مجبور شدم بیام گدایی پیش شوما.البت که پولشم میدم البته الان نه یه چند مدتی به بنده وقت بدید.به یه بدهکارم سری بزنی شاد میشه.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام. به نظاره نشسته بودم گذرت را . گذرم افتاد بر آن رهگذر. که آمد خوشت از آن و غبطه اش خوردی. و سلامش نگفتمی. در آن شب باران که هوا صاف ِ صاف ِ صاف بود.
حیف از آن.
امشب میبینمت. اما. جای غبطه احتمالا کباب می خوریم.
آره
..

[ بدون نام ] چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام. در گذر از چرا گاه ها گاهی می رسم به انتهای هایی که به جایه چرا نقطه گذاشته.
یه وقتایی بابا عباس نمی دونم چرا چرا ها م رو نم تونم بفهمم
بابا عباس بهم می گی چیکار کنم.؟
چرا چرا گاه ها نقطه هاشون اینجوریه.
؟ که نباشه آخر جمله چرا گاه ناتموم می مونه.
آخرش هم نقطه می ذارن
همین
آوره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد