یاحق  

انگلیسی

برای دانشجویان رشته فنی مهندسی

این آخرین امتحانه و چقدر زود دلم تنگ میشه برای تک تک ثانیه های عمر رفته

خنده داره!

امروز از اون روزایی که نداشته هام تو زندگی یکی یکی  مرور میشن

و خدا نصیب گرگ بیابون نکنه

هجوم پررنگ نداشته ها امون نمیده حتی فکر کنم چه چیزایی تو زندگی داشتم و دارم که می تونه جای خالی که نه ولی یه جورایی حسابم رو یر به یر کنه

همین جور که تو آفتاب حالا دیگه تابستون قدم که چه عرض کنم...

تموم فکرو ذکرم اینه که زودتر برسم خونه

خونه

چند ساعت پیش نم نم بارون وسط خیابون...

جالبه!چتری برای سه نفر

چتری برای بارون

حیف نیست به خدا

اگه دیگه بارون نباره!؟

دلم میخواد داد بزنم و از دست زمین و زمون پیش خدا عارض بشم

بعدشم بشینم یه گوشه تنهای تنها یه دل سیر گریه کنم

نه برای نداشته هام

برای اون چیزایی که داشتم و دارم ولی قدرشون رو ندونستنم

دوسه بار تصمیم گرفتم بیام خونه

اما دلم نیومد

عین دیوونه ها تو یه گله جا هی پرسه میزنم

خوشکی بارون تند تر بباره

تو الان زندگی من دانشگاه تنها جایی که به خودم نزدیکترم

به خود خودم

 

      نوشته شده توسط یکی که هنوز که هنوزه نمیخواد خیلی از چیزا رو قبول کنه 

      یه ساده اندیش دیوونه که فکرمیکنه همه عین خودشن

چشم من بیا منو یاری بکن

گونه هام خشکیده شد کاری بکن

غیر گریه مگه کاری میشه کرد

کاری از ما نمیاد زاری بکن

اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه میخواد

 

هر چی دریا رو زمین داره خدا

با تموم ابرای آسمونا

کاشکی میداد همه رو به چشم من

تا چشام به حال من گریه کنن

اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه میخواد

 

قصه گذشته های خوب من

خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن

حالا باید سر زانوم بذارم

تا قیامت اشک حسرت ببارم

دل هیچکی مثل من غم نداره

مثل من غربت و ماتم نداره

حالا که گریه دوای دردمه

چرا چشمم اشکشو کم میاره

 

خورشید روشن مارو دزدیدن

زیر اون ابرای سنگین کشیدن

همه جا رنگ سیاهه ماتمه

فرصت موندنمون خیلی کمه

اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه میخواد

 

سرنوشت چشاش کوره نمی بینه

زخم خنجرش می مونه رو سینه

لب بسته سینه غرق به خون

قصه موندن آدم همینه

اونکه رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه میخواد

 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
بپـــــــر تو--حجت سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 05:04 ب.ظ http://www.bepartoo.co.sr

ایولا بابا وبلاگ توپی داری دمت گرم.
اگر تونستی یک سری هم به مابزن.
موفق باشی

... سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:11 ب.ظ http://www.sedaye-gomshode.blogsky.com

من هم دوست داشتم این حرفها رو با کسی بزنم.کاملا میفهمم چی می گید.
راستی وبلاگ خوبی دارید تبریک می گم.

آوای من سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:07 ب.ظ http://avayeman.blogsky.com

خیلی جدی:
لوس نشو دیگه!! اول جوونی مگه چقدر از سنت گذشته که تا قیامت گریه بخوای؟! گذشته‌های دور و . . .
گریه خیلی خوبه برای لطافت روح و سیقل دادنش. اما هر چیزی به اندازه!! کارهای مهم‌تری هم هست تو این دنیا غیر از گریستن عزیز دل خواهر

یاحق
بعضی وقتها حواسم پرت میشه یادم میره تو چه دنیایی زندگی میکنیم
توقع زیادی دارم از زمین و زمون
یادم میره که یه قسمتی از زندگی سوختن و ساختنه
یادم میره که من یه ساده اندیش دیوونم که فکر میکنه همه مثل خودشن
اما خیالی نیست منم یه روز بزرگ میشم
یالااقل تمام سعیم رو میکنم که ادای بزرگترا رو در بیارم...

نرگس سه‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.rozaneh1001.blogsky.com

از لطفت بسیار ممنونم...اگه رنگ قلمتو تغییر بدی راحتتر میشه وب لاگتو خوند.از امتحانات هم خسته نباشی...شاد باشی...

یاحق
ممنون
ولی به خدا من بی گناهم!

حسین چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:50 ق.ظ http://moongate.blogsky.com

می دونی شعرت رو خوندم...منظورت رو متوجه نشدم..ولی خیلی از ماها هنوز که هنوزه نمی خوایم خیلی چیزا رو باور کنیم .... هممون همدردیم....خوشبحالت امتحاناتت تمام شد..ما رو هم دعا کن .. :) ..

یاحق
ببخشید
وقتی این مزخرفات رو مینوشتم حواسم پرت بود
خودمم میدونم چرت و پرت نوشتم
اصلا منو چه به این حرفا
من باید برم بمیرم!
این دنیا به درد من نمیخوره...
اینم بگم که به قول پرویز اونقدر به مرگ اطمینان دارم که هرگزخودکشی نمیکنم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد