شاید من هم باید به خودم یاد می دادم که به همدردی گاهگاهی زیرپوست یک علاقه ی مجهول که تنها ناشی ازیکسری احساسات مشترک مزخرف بود قناعت کنم . . .نمی دونم . . .
۱.قتاعت کردن اموختنی نیست ... عصیانش هست ... البته یک نظر شخصی است ۲.علاقه ی مجهول ناشی از اشتراک احساس های مزخرف هستند ... حرفتان زیبا بود و کمی خوش بینانه حتی! ۳. راه عصیان هنوز باز هست .. تجسمش سخت است ... موفق باشید
نه تو دیگه اونی نیستی که یا حق گویان همراه همیشگی بود... تو را چه میشود دوست من؟؟
۱.قتاعت کردن اموختنی نیست ... عصیانش هست ... البته یک نظر شخصی است ۲.علاقه ی مجهول ناشی از اشتراک احساس های مزخرف هستند ... حرفتان زیبا بود و کمی خوش بینانه حتی! ۳. راه عصیان هنوز باز هست .. تجسمش سخت است ... موفق باشید
به نظر میرسد هر چه عمق اشناییمان بیشتر میشود میفهمم کمتر میفهممت...اگر چه زیادی غم به دل داری و این هیچ خوب نیست....بخواه....