بالای تبلیغ حرم حضرت عبدالعظیم نوشتیم دورها آوایی است که مرا میخواند.. می نویسم چون گفتی بنویس! دستم را گرفتی بردی پارک لاله .. یه صندلی یه نرده دوتا دونه پرنده کی بود کی بود من نبودم/ ملوک دوست مادربزرگ بود تصویر بالای پورسینا خوب بود همان موقع که گفتم از حس نگو آسمان لبخندم زد آنقدر گفتی تا دلم باز هوای سفر کرد دفترچه ام که در حافظیه جا نماند تا امروز دل دل ِ نوشتن هایم ریش ریش ..  ششم فروردین مسجد آقا بزرگ تسبیحم شکست یکهو هم شکست ده وچهل و پنج دقیقه ی شب مردم چشمم به خون آغشته شد یادت هست آقا مهدی آمدی خواستی ازعظمت مسجد بگویی خندیدیم/ نماز، مسجد آقا بزرگ هستیم پرستوها برگشتند سنگ آبها/ راه به حجره ها ندادنمان سایه ای می رقصد و محمد اندیشه کنان که چرا آسمانِ فلسفه اش ابر نداشت غروب هفتم فروردین /....... سید نبود زنگ که می زنم محمدعلی در حال و هوای روضه داغ ِ امشب را به دلمان گذاشت ستاره ها پیداست "آسمون ِ نقش جهان هم قشنگه" /...بعد از مسجد ایزدخواست شیب تندی بود با پیچ ملایمی که به سبزیِ بی نهایتِ علفزار منتهی میشد دو طرف پر بود از ابنیه ی گلی یک لحظه .. هشت و چهل و پنج دقیقه ی همان روز آباده /نماز، شاه ِچراغ نیست امید صلاحی ز فساد حافظ... حجره ی ملا محمد روبه بهشت باز می شود ای صوفی سرگردان در بند نکونامی تا درد نیاشامی زین درد نیارامی... عطر شکوفه ی نارنج مستم می کند بیست ودو دقیقه ی یازده ِ یک، قدم می زنم در حافظیه ..   

           

 

 

               

 

گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید

گفت با اینهمه از سابقــه نومید مشو

 

گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک

 

...

 

نظرات 8 + ارسال نظر
سوسن جعفری پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 06:44 ق.ظ

نوشتن‌هایم ریش ریش ...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 02:16 ب.ظ

او می آید ... اما کی؟
نمی دانم
اما خبرش آمده است
می پرسی کی؟
خیلی وقت پیش
گوشت رو باز کن می شنوی

... پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:19 ب.ظ

است که بود ..

سید حسین جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:35 ق.ظ http://eshgh1.p

یادش بخیر...چقدر با این هم حجره ای ها دعوا داشتیم سر این که بابا چرا این ها تا می یان بالا باهاشون عین جنایتکارا برخورد میکنید.../ البته سلام.

هه شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 01:10 ب.ظ http://harvaleh.persianblog.com

ای بابا! .نون سنگک بیگیرم.

حسین یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://eshgh1.persianblog.com

عیدتان مبارک اقای دوست!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 03:57 ب.ظ http://nagah

سلا
فکر می کردم می فهمی است
ولی نظرم نبود
فردا شاید وقت فهیدن دیروز رو از دست داده باشم
ولی دیر نشده
هنوز پس فردا نیومده
ولی اگه بیاد دیگه فردا هم دیروز میشه
پس یه کم فکر کنم ...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 04:03 ب.ظ http://cheshmehr

الآن بیست‌ودو روز و هفده ساعت و پانزده ثانیه اَزَش می‌گذره / هنوزم روم نشده حالشو بپرسم .. اَزَت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد